سرمحقق محمد آصف گلزاد

 

 تخلص

 کلمۀ تخلص از نگاه لغوی، به معنای: رهایی جستن، رستن ورستگاری جستن میباشد. اما نزد شعرا به دو معنی معمول و مروج است:

1- نام شعری شاعر که شبیه اسامی خانواده بوده، از قبیل: مولوی، سنایی، بیدل، جامی، حافظ و امثال اینها. ذکر تخلص در شعر، سابقۀ طولانی دارد. اما از قرن چهارم و پنجم به بعد این رسم آهسته آهسته زیاد گردید، تا آنکه در سدۀ ششم عمومیت پیدا کرد.  سخن سرایان آوردن تخلص را در شعر به ویژه غزل،از قرن هفتم بدینسو یک امر لازمی شمردند،تا بدانجا که علاوه بر غزل، سایر گونه های شعر را نیز با تخلص خویش آراستند.حتی بعضاً در رباعی یا این قالب کوچک شعر نیز تخلص گنجانیده شد.

2-تخلص قصیده که به معنی گریز زدن و انتقال یافتن از نسیب و تشبیب است به اصل مقصود، از قبیل : مدح وستایش،تهنیت،تعزیت و امثال ایشان . این امر به وجهی باید صورت گیرد، که موضوع دوم(اصل مقصود) به حیث جزء و دنبالۀ مطلب اول (مقدمۀ قصیده- که همان تشبیب یا نسیب میباشد.)حساب نگردد و شنونده یا خواننده از شدت ارتباط این دو موضوع و مهارت  در انتقال متوجه انحراف موضوع نشود. شاعر هرآنچه از ابتکار، قدرت بیان، لطافت مضمون و ظرافت طبع دارد، در ایراد تخلص لطیف و تازه بکار برد. این صنعت را در اصطلاح ادبیات«حسن تخلص» میگویند.

 

 مآخذ:

1-        زین العابدین موتمن، تحول شعر فارسی، چاپ شرق.ص 16.

2-        دکتر محمد معین، فرهنگ متوسط فارسی. چاپ نوزدهم،موسسۀ انتشارات امیر کبیر،1381،ص1050.

3-        محمد آصف گلزاد، متن شناسی. موسسۀ عالی تربیۀ معلم روشان، 1362،ص ص 8-9 .

4-        آریانا دایرۀ المعارف .جلد ... ، ص ص 668- 670