سرمحقق محمد آصف گلزاد

 

رودابه

 

اگر بخواهیم از زنانی نام بگیریم که در ایجاد حماسه به اشکال مختلف نقش به سزایی داشته اند، خواه ناخواه اسم رودابه جزو این زنان برتر خواهد بود. وی دختر مهراب شاه کابلی و سیندخت است. او نادیده و از طریق شنیده ها به زال، پدر رستم دل می بنددد. با آنکه میداند، خانواده اش با دودمان زال سر دشممنی دارند؛ زیرا مهراب شاه، فرمانروای کابلستان از نسل ضحاک بوده و منوچهر از نواسۀ دختری فریدون(فریدون همان کسی است که ضحاک را اسیر و در کوه دماوند زندانی ساخت.) فرمانروای آریانا با مهراب شاه میانۀ خوب نداشت؛ یعنی رودابه و زال از نگاه نژادی با هم تضاد داشتند. مگر این دختر در پروردن محبت خود، کمترین تردیدی به دل راه نداده و زال را شبانگاه پنهانی به قصر خود فرا میخواند. رودابه در خلوت با زال حرکتی نمیکند که مغایر عفت و بانو منشی باشد. گویا پاکی وی، منشاء بیباکی او بوده است. احساس این دخت کابلی را هنگام ملاقاتش با زال، فردوسی چنین به نمایش گرفته:

ز دیدنش رودابه می نارمید

به دزدیده در وی همی بنگرید

مهراب شاه از محبت این دو آگاه می شود، خشمگین عزم کشتن دختر مینماید؛ اما همسر وی(سیندخت) مانع این کار او شده و جریان را با منوچهر در میان میگذارد. در نتیجه موافقت شاه آریانا را حاصل نموده و عروسی رودابۀ کابلی همراه با زال سیستانی صورت گرفته وبعد از وصلت دایمی، طفلی در کنار ایشان پرورده می شود، که افتخار آریاناست و این کودک همانا رستم زابلی می باشد. اینک چند بیتی از زبان فردوسی در باب جمال رودابۀ کابلی می شنویم.

به بالای ساج است و همرنگ عاج

یکی ریزی بر سر از مشک تاج

دو نرگس دژم و دو ابرو به خم

ستون دو ابرو چو سیمین قلم

دهانش به تنگی دل مستمند

سر زلف چون حلقۀ پای بند

دو جادوش پر خواب پر آبروی

پر از لاله رخسار و پر مشک موی

نفس را مگر بر لبش راه نیست

چنو در جهان نیز یک ماه نیست

مآخذ:

1-     دکتر ذبیح الله صفا، حماسه سرایی در ایران. چاپ تهران، اسفند ماه 1324.

2-     محمد علی اسلامی ندوشن، زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه، چاپ سوم، تهران.

3-     سیمای زن در شاهنامۀ فردوسی. مجلۀ میرمن، شماره 15، ثور 1385 ص 20.