سرمحقق محمد آصف گلزاد

شیر احمد ملک الشعرا

 

میرزا شیر احمد مستی خیل، فرزند نور محمد، از سرخرود ننگرهار بود. سال تولدش حدود 1276 ق. میباشد.  وی بعد از فراگیری علوم و اندوخته های ادبی، به دستگاه غلام حیدر خان چرخی تقرب یافت و توسط وی به دربار امیر عبدالرحمن خان (1297-1319 ق.) راه پیدا کرد. بعد از مرگ امیر مذکور، با فرزندش حبیب الله خان (1280-1298ش.) پیوست و قرار ابراز نظری « احتمالاً در همین دوره بود که به ملک الشعرا ملقب شد.»(1) لقب یاد شده از سوی دربار امیر حبیب الله خان را عده دیگر نیز یاد آور شده اند، از جمله در کتاب «ادبیات افغانستان در ادوار قدیمه» که گزیده یی است از مجموعۀ آریانا دایرۀ المعارف چاپ نخست، نیز چنین آمده است:«وی در دربار امیر حبیب الله خان راه یافت و به رتبۀ ملک الشعرایی رسید.»(2) همچنان در کتاب « افغانستان» نوشتۀ محمد حسین بهروز هم ملک الشعرایی میرزا شیر احمد خان، هدیۀ همین دربار دانسته شده است.(3) اما بر رغم گفته ها و نبشته های بالا، نظر دیگری هم در زمینه وجود دارد، مبنی بر اینکه گویا لقب ملک الشعرایی موصوف از سوی امیر حبیب الله خادم دین رسول الله به وی اعطا گردیده است.

این نکته مسلم است که میرزا شیر احمد به دربار امیر حبیب الله خان پدر امان الله مقام و منزلت خوبی داشت و نوازشها می دید. شاید همین لطف و محبت امیر نسبت به وی سبب گردیده باشد، که عده یی به عنوان ملک الشعرا، یادش کنند. از همین رو به عنوان «شاعر خاص حضور» نیز یاد میشد. وی قصاید متعدد در مدح امیر مذکور ساخته و آنها را در جریدۀ سراج الاخبار به چاپ میرسانید. همچنان پارچه هایی در خوشی ها و حتی تهنیت ولادت فرزند امیر سروده است علاوه بر اینها، سایر موضوعات اجتماعی، رخداد های دربار و عصر را نیز بازتاب خوبی داده است که، سهم او را در نهضت روشنگری نشان میدهد باید یاد آور شد که اشعار وی در این جریده با تخلص « مخلص» به چاپ میرسید. حال آنکه در سایر آثارش این تخلص به نظر نمی خورد.همکاری قلمی میرزا شیر احمد از شمارۀ ششم، سال دوم جریدۀ سراج الاخبار آغاز گردیده و از شمارۀ هجده هم، سال ششم به بعد دیگر اثری از وی در آن جریده و حتی امان افغان دیده نمیشود. گویا موصوف دیگر کنج عزلت گزید و یا هم رابطه اش با دربار قطع شد.

از همین رو به هنگام حکومت شاه امان الله خان، حیات فقیرانه یی را میگذرانید.

وقتی نوبت نشریۀ « حبیب الاسلام» رسید. پارچه هایی از میرزا شیر احمد در این جریده چاپ میشد، از جمله قصیده یی تحت عنوان « عسکر غیور» با مطلع ذیل:

ای عسکر غیور نه وقت درنگ ماست

هنگام آزمودن تیغ و تفنگ ماست

مسؤول جریده حبیب الاسلام، در باب سرایشگر شعر مذکور نوشته است که :« ترانۀ عسکری از اثر طبع شاعر ملک الشعرا میرزا شیر احمد خان» در حقیقت این خود اولین یاد کردی است از وی به عنوان ملک الشعرا که در یک جریدۀ رسمی نوشته شده. به همین اساس این باور پیدا میشود که موصوف در عهد امیر حبیب الله کلکانی لقب مذکور را یافته باشد. نکتۀ دیگر اینکه میرزا شیر احمد ملک الشعرا اثری هم تحت عنوان «آیینۀ انقلاب» در باب کارنامه های خادم دین رسول الله نوشته است. چاپ اشعار وی در جریدۀ حبیب الاسلام آنهم به عنوان «ملک الشعرا» و نگارش کتاب یاد شده، باور ما را تقویت مینماید که رابطۀ وی با امیر مذکور دوستانه و برخور دار از نوازشهای مادی و معنوی بوده است. اگر چه کتاب مذکور اکنون در اختیار نیست، اما متن نبشته یی که نویسندۀ اثر، در رابطه به چاپ آن عنوانی دفتر جریدۀ حبیب الاسلام ارسال داشته، نمایانگر روابط نیک شاعر و امیر بوده و موجودیت کتاب را هم نشان میدهد، چنانچه در آن میخوانیم که: « پس از انقلاب دیروز ، کتاب (آیینۀ انقلاب) را که حاوی فتوحات و مردانه گی های درخشان جناب امیر صاحب است به حضور ذات همایونی شان خواندم. وقتی که خواب های بعضی علماء را که منظوم ساخته ام قرائت نمودم، ذات اعلیحضرت فرمودند که « صورت این منظومه ها به اخبار نشر شود.» لذا خواهش دارم که حسبت الامر حضور، منظومه های ذیل را درج جریدۀ خود فرمایند.( شیر احمد شاعر)» (4)

میرزا شیر احمد ملک الشعراء، علاوه بر مجموعۀ یاد شده و پارچه های اشعار پراگنده اش، چندین اثر دیگر را نیز به نگارش آورده است، که فهرست وار از آنها یاد آوری صورت میگیرد:

1-     مثنوی نجم السعادت

2-     رعنا و زیبا: که همراه با بعضی از غزلها، قصاید، قطعات و مخمسات شاعر به سال 1326ق. در هندوستان چاپ شده است.

3-     تذکره الشهدا

4-     جنگنامۀ حضرت امام حسین: این اثر در پشاور چاپ گردیده است

5-     مثنوی شاهنامۀ چترال: به سال 1964م. در لاهور طبع شد.

6-     فتح نامۀ کافرستان: اثر مذکور در سال 1322ق. سروده شده است.

7-   معراج محمدی: که شاعر آنرا در سال 1342ق. سرود و همراه با فتح نامۀ کافرستان در 1327ش. ضمن یک جلد در پشاور زمینۀ چاپ یافت.

8-     مثنوی گلزار اخلاق: در سال 1352ق. سروده شد و به سال 1937م. چاپ آن در شهر پشاور صورت پذیرفت.

9-     تاریخ اسلام در چین

10- فاروق نامه(5)

اگر چه قرار اظهار خود شاعر، تعداد آثارش به هفده میرسد(6) اما تا اکنون همین اندازه معلوم گردیده. امید است روزی سایر آثارش نیز بدست آید.

میرزا شر احمد مخلص «ملک الشعرا» سالیان اخیر حیات را در بدخشان به تنگدستی سپری میکرد. در همین روزگار بود، که به زیارت بیت الله شریف نیز شرفیاب گردید.

سال وفاتش دقیق معلوم نیست، مگر موصوف عمر طولانی یی را پشت سرگذاشته است.

نمونۀ کلام:

مرا از درد عشق اوست مشکل حالتی بر جان

چه حالت حالت زحمت چه زحمت زحمت حرمان

ز جوش هجر او دارم به کانون جگر سوزش

چه سوزش سوزش آتش چه آتش آتش هجران

دلم عمری است کز تیغ جفای او شده بسمل

چه بسمل بسمل خنجر چه خنجر خنجر مژگان

نشسته نازنین من به تخت حسن چون خسرو

چه خسرو خسرو کشور چه کشور کشور خوبان

بود در مصر خوبایی وجود او یکی یوسف

چه یوسف یوسف ثانی چه ثانی ثانی دوران

به قربان سرش دارم همیشه ریزش گوهر

چه گوهر گوهر دیده چه دیده دیدۀ گریان

کشم هر صبح از سوز فراقش آه و هم ناله

چه ناله نالۀ سینه چه سینه سینۀ بریان

خوش آن ساعت که پیک او رساند سوی من مژده

چه مژده مژدۀ وصلت چه وصلت وصلت جانان

ز حق شیراحمد مسکین کند وقت سحر خواهش

چه خواهش خواهش دولت چه دولت دولت ایمان(7)

فهرست برداشتها:

1-     دانشنامۀ ادب فارسی، جلد سوم، ص 600 .

2-     دکتور محمد کاظم کهدویی(ویراستار)، ادبیات افغانستان در ادوار قدیمه. انتشارات بین المللی الهدی، 1384، ص 559 .

3-     « ملک الشعرای نا شناخته»، سر محقق حسین فرمند، مجلۀ خراسان: سال دوم، شمارۀ دوم، حمل ـ جوزای 1361، ص 54 .

4-     همان مجلۀ خراسان، ص 58 .

5-     دانشنامۀ ادب فارسی، جلد سوم، ص 600 .

6-     همان مجلۀ خراسان، ص 59 .

7-     ادبیات افغانستان در ادوار قدیمه، ص 560.