سر محقق محمد آصف گلزاد
سلطان محمد نور
سلطان محمد نور فرزند مولانا نور الله هروی به سال 877 ق. متولد شده است. در کتاب مجالس النفایس مولانا جامی آمده که وی « از شارخت است و در هرات نشو و نما یافت و خوش صحبت و خوش محاوره جوانی است. صحبتش موجب بسط و تکلمش باعث نشاط است. خط را نیز بسیار خوب مینویسد.» موصوف در هنر خطاطی و خوشنویسی از جملۀ شاگردان سلطان علی مشهدی بود و در لیاقت، حسن سلوک، اخلاق و برخورد نکو هیچیک از شاگردان به پایۀ وی رسیده نمیتوانست؛ از همین رو سلطان علی او را همیش فرزند خطاب میکرد.
سلطان محمد نور از جملۀ ملازمان و خطاطان دستگاه امیر علی شیر نوایی( 844-906 ق.) وزیر دانشمند و با تدبیر سلطان حسین بایقرا بوده و در کتابت خفی یگانۀ دوران خود محسوب میشد، چنانچه صاحب کتاب« مراه العالم» در این باب مینویسد که: « خط شناسان آن زمان معتقد اند که خفی را به اندازۀ او کسی ننویسد.» و چنان سریع القلم بود که گفته اند روزانه (600) بیت را خطاطی میکرد. عده یی او را اظهر ثانی لقب داده بودند. وی علاوه بر خط خفی، استاد بزرگ خط نستعلیق نیز شناخته شده است و در این مسیر (خطاطی و خوشنویسی) شاگردان را هم تربیت نموده.
آنچه به عنوان کارکرد های خطاطی و خوشنویسی سلطان محمد نور معلوم گردیده عبارتند از:
1- نسخه یی از قرآن شریف را که عبدالله سلطانی خطاطی نموده و ترجمۀ دری آنرا در پایین آیات مبارک سلطان محمد نور با خط زیبا نگاشته است.
2- خطاطی نسخه یی از خمسۀ نظامی گنجوی که همین اکنون در موزیم نیویارک نگهداری میشود.
3- خطاطی مثنوی هفت منظر.
4- خطاطی شیرین و خسرو، لیلی و مجنون و تیمور نامۀ هاتفی.
5- خطاطی سبحه الابرار، یوسف و زلیخا و منتخب اشعار حضرت مولانا جامی هروی.
6- خطاطی بوستان سعدی(به خط غبار)
7- خطاطی خسرو و شیرین نظامی
8- خطاطی دیوان سهیلی
9- خطاطی ظفرنامۀ تیموری نوشتۀ شرف الدین علی یزدی(کتابت خفی)
علاوه بر خطاطی و خوشنویسی آثار یاد شده، که در کتابخانه ها و موزیم های ممالک مختلف موجود است، قطعات مستقل دیگر نیز از این خطاط و خوشنویس اینجا و آنجا دیده میشود.
سلطان محمد نور، علاوه بر خطاطی، ذوق و استعداد شعر سرایی هم داشته و سرود هایی از وی به یادگار مانده است. این مطلع او که به وسیلۀ کتاب «مجالس النفایس» امیر علی شیر نوایی در اختیار ما قرار گرفته، در خور توجه میباشد:
به دندان عقدۀ زلف ترا خواهم که بکشایم
از این سودا شدم دیوانه و زنجیر میخایم
سلطان محمد نور، باری هم سفری به دیار بخارا نموده و در همانجا به سال 940 ق. دنیارا وداع گفت.
مآخذ:
1- دکتر محمد کاظم کهدویی(ویراستار)، ادبیات افغانستان در ادوار قدیمه، انتشارات بین المللی الهدی، 1384، ص353 .
2- دانشنامۀ ادب فارسی، جلد سوم، ص ص527-529 .
3- ذکر برخی از خوشنویسان و هنر مندان. تعلیقات فکری سلجوقی، دیباچۀ دوست محمد هروی، انجمن تاریخ ـ افغانستان اکادمی، 1349، ص 35.
4- حبیب الله فضایلی، اطلس خط. چاپ دوم، انتشارات مشعلف 1362، ص ص 471- 473.(نمونۀ خط سلطان محمد نور در همین صفحات کتاب مذکور چاپ شده است.)